نقش تجسس و جاسوسی برای پیشبرد اهداف اطلاعاتی، از دیدگاه فقهی
سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی در تأمین امنیت جامعه و به طور کلی در قوام و دوام حکومت، نقش بسیار مهم و انکارناپذیری دارند و به همین دلیل از قدرت و اختیارات گستردهای برخوردار هستند. این قبیل
نویسندگان:
رضا طلایی (1)
علی رحیمی (2)
رضا طلایی (1)
علی رحیمی (2)
مقدمه
سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی در تأمین امنیت جامعه و به طور کلی در قوام و دوام حکومت، نقش بسیار مهم و انکارناپذیری دارند و به همین دلیل از قدرت و اختیارات گستردهای برخوردار هستند. این قبیل سازمانها به دلیل ماهیت اقدامات خویش که اغلب به صورت پنهانی است، براساس نیازمندیهای خویش، نسبت به جمعآوری اطلاعات و اخبار اقدام نموده و برای نیل به اهداف خویش، از هیچ اقدامی فروگذار نمیباشند. یکی از این اقدامات مقولهی «تجسس و جاسوسی» است. در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، یکی از مسائل مهمی که بایستی رعایت شود، التزام علمی و عملی به مبانی فقهی است. در این راستا چند سئوال را میتوان مطرح نمود: اینکه آیا میتوان در امور شخصی افراد، تجسس و جاسوسی نمود؟ آیا میتوان در امور دشمنان داخلی و خارجی تجسس نمود؟ آیا میتوان در امور اجتماعی و عمومی تجسس نمود؟ در واقع مسئله اصلی این پژوهش این است که در خصوص پیشبرد اهداف اطلاعاتی با اتکا به مقولهی تجسس و جاسوسی، دیدگاه فقه به چه صورت است؟مفهوم شناسی
الف) فقه
«فقه» دانش به دست آوردن احکام شرعی فرعی به وسیله روشهای معینی از منابع فقه است. (مشکینی، 1416: 180).در اصطلاح قرآن و سنت «فقه» علم وسیع و عمیق به معارف اسلام اعم از اعتقادات اخلاق و احکام عملی را گویند اما تدریجاً این کلمه به «احکام عملی» اختصاص یافته، تا آنجا که وقتی کلمه «فقه» استعمال میشود احکام عملی به ذهن میآید، به همین جهت در اصطلاح فعلی «فقیه» به کسی گفته میشود که قدرت استخراج احکام شرعی را از منابع فقهی یعنی کتاب و سنت و عقل و اجماع داشته باشد. (مطهری، مجموعه آثار، جلد20، ص65).
ب) تجسس
«تجسس» در لغت به معنای «دست زدن، با دست لمس کردن، با دست معاینه کردن، بررسی کردن، جستوجو کردن، تحقیق کردن، جاسوسی کردن، کسب خبر و خبرجویی» به کار رفته و مجازاً به معنای «نگاه کردن از سرِ کنجکاوی برای شناسایی دیگران» است. (آذرنوش، 1386: 85).واژهی عربی تجسس، در اصل به معنای «با دست لمس کردن» و مجازاً به معنای «نگاه کردن از سر کنجکاوی برای شناسایی دیگران» است. (ابن منظور: 38) و در فارسی به معنای «خبر جستن» است. (لغتنامه دهخدا).
تجسس در مفهوم فقهی عبارت است از دنبال عیبهای پنهانی مردم رفتن و از رازهای آنان جهت آگاهی از امور ناپسند و پنهانی، تفتیش نمودن. (طباطبایی: 323).
معنی تجسس این است که بندگان خدا را زیر پرده ستاریت پروردگار رها نکنی و پرده از روی کار آنان برداری و آنچه را که خداوند پوشیده داشته است، آشکار کنی که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آنها و پرده برداشتن از روی اسرارشان میشود و در نتیجه آنچه بر تو پوشیده بود، آشکار میگردد که اگر مخفی بود دل و دینت سالمتر میماند. (شهید ثانی، 1376: 164).
تجسس بیشتر در کشف امور پنهانی استعمال میشود که انسانها راضی به کشف آن نمیباشند. (سبحانی: 638).
ج) تحسس
بعضی از اهل لغت، تجسس را مترادف تحسس (با حاء) دانستهاند، با این تفاوت که اولی در مواردی استعمال میشود که نیت بد و شری در کار باشد و دومی در جایی که نیت خیر و نیکی باشد.تحسس آگاهی جستن از ظواهر امور به واسطه حواس ظاهری است و این که بیشتر در امور خیر به کار میرود. تحسس جستوجو برای دیگری است. (مجلسی: 312).
د) تفاوت تجسس و تحسس
«تجسس» و «تحسس» هر دو به معنی جستجوگری است، ولی اولی معمولاً در امور نامطلوب و پیگیری عیوب بکار میرود و دومی در امر خیر، چنانچه یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش فرمود: «یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخِیهِ؛ ای فرزندان من بروید و از گمشده من یوسف و برادرش جستجو کنید». (یوسف، 87). اما در اصطلاح «تجسس» یعنی پیگیری مخفیانه و کشف عیوب دیگران است. (شمس اللهی، 1391: 84).تجسس و تحسس هر دو به معنای جستجو کردن است با این تفاوت که معمولاً تجسس در امور شرّ گفته میشود ولی تحسس در امور خیر بکار برده میشود. (طباطبایی: 352).
تجسس، جستوجو در باطن کارها و بیشتر مربوط به امور شر است، اما تحسس آگاهی جستن از ظواهر امور به واسطه حواس ظاهری است و این که بیشتر در امور خیر به کار میرود، یا آن که تحسس جستوجو برای دیگری و تجسس کاویدن برای خویش است. (مجلسی: 313).
هـ) جاسوس
کسی است که امور نهانی مردم را بداند و پنهانیهای مردم بیشتر نقاط ضعف و رفتارهای ناپسند آنهاست که آشکار شدن هر یک از آنها موجب کوچکی و پستی آنان میشود. (سبحانی، 1370: 638).تجسس بیشتر در مورد جستوجو در بدیها و نقاط ضعف دیگران به کار میرود و کسی که چنین کاری را انجام میدهد، در اصطلاح، جاسوس نامیده میشود. (ابن منظور: ص38).
اهمیت و ضرورت فقه
امام خمینی (رحمه الله) دربارهی اهمیت فقه میفرماید: این فقه است که اسلام را حفظ کرده است و تا آخر هم حفظ خواهد کرد (صحیفه امام، جلد13: ص14). اسلام اگر خدای ناخواسته همه چیزش از دست برود اما فقهش باقی بماند به راه خود ادامه خواهد داد، اما اگر همه چیزش بدست بیاید اما فقهش از دست برود به تباهی کشیده میشود. (همان: ص326). فقه، تئوری واقعی و کامل ارادهی انسان از گهواره تا گور است. (همان: ص289).حضرت علی (علیه السلام) دربارهی ضرورت یادگیری فقه قبل از هر اقدامی میفرماید: «اول فقه را بیاموزید سپس تجارت کنید» (شمس اللهی، فقه حفاظتی1، 1391: ص5). کلام امام علی (علیه السلام) اختصاص به تجارت ندارد بلکه در همه موارد چنین است که اگر ما از ابتدا حکم شرعی را ندانیم ممکن است به ترک واجب یا ارتکاب حرام گرفتار شویم که هر دو مورد مجازات الهی را به دنبال خواهد داشت. به عنوان مثال یکی از اقدامات سازمانهای اطلاعاتی «شنود» است که بنابر احکام اولیه چون از نوع تجسس میباشد حرام است. اما موارد استثنا هم دارد که بر مأمور واجب است موارد استثنا را یاد بگیرد تا از حد مجاز تجاوز نکند و به حرام گرفتار شود. (شمس اللهی، 1391: 5).
منابع فقهی شیعه
منابع فقهی شیعه چهار مورد است: 1. کتاب خدا (قرآن)؛ 2. سنت: یعنی قول و فعل و تقریر پیغمبر یا امام؛ 3. اجماع؛ 4. عقل. این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیون «ادلّه اربعه» خوانده میشوند. (مطهری، مجموعه آثار، جلد20: ص29).منابع فقهی فوق، نیازی به توضیح نداشته و کاملاً مشخص و مبرهن میباشد، اما در تعریف «اجماع» آمده است: اتفاق آراء علماء را در یک مسئله، اجماع میگویند. برخلاف عقل و سنت که به خودی خود «حجت» بودند، اجماع، حجیت استقلالی ندارد، بلکه حجیت آن مشروط به سه شرط است: 1. بیانگر دیدگاه معصوم (علیهم السلام) باشد. یعنی از آن اتفاق نظر، بفهمیم منشأ آن رأی معصوم (علیهم السلام) است. و به تعبیر علمی میگویند: اجماعی حجت است که کاشف قول معصوم (علیهم السلام) باشد؛ 2. اتفاق علمای هر عصری حجت نیست، بلکه اتفاق علمای عصر معصوم، حجت است؛ 3. سند دیگری که بتوان به آن تمسک کرد در اختیار نباشد. یعنی اگر حدیثی داشته باشیم که متضمن آن حکم باشد، دیگر نوبت به اجماع نمیرسد. (مطهری: ص51).
در این پژوهش، به صورت دقیق و علمی، به تبیین سه مورد از منابع فقهی شیعه شامل: کتاب خدا (قرآن)؛ سنت؛ عقل پرداخته میشود.
انواع تجسس و جاسوسی از دیدگاه فقهی
به طور کلی، نگارندگان این مقاله براساس مطالعات اسنادی و کتابخانهای و نیز تفکر و تأمل در متون فقهی، سه نوع تجسس و جاسوسی را استخراج نمودهاند که عبارتاند از: 1. تجسس و جاسوسی در امور شخصی؛ 2. تجسس و جاسوسی در امور اجتماعی؛ 3. تجسس و جاسوسی در امور دشمنان. به منظور تفهیم هرچه بهتر مطالب، هر یک از انواع فوق، به صورت جداگانه از حیث سه مورد از منابع فقهی شیعه، مشتمل بر کتاب (قرآن)، سنت و عقل مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با توجه به اهمیت موضوع و به منظور بهرهگیری از نظریات جدید فقهی، به دیدگاه حضرت امام خمینی (رحمه الله) و مقام معظم رهبری (مدظله) نیز حسب مورد اشاره خواهد شد.
الف) تجسس و جاسوسی در امور شخصی افراد از دیدگاه فقه
1. قرآن کریم
1. آیه 12 سورهی حجرات
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لاَ تَجَسَّسُوا وَ لاَ یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید که پارهای از گمانها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید، که خدا توبهپذیر مهربان است. (حجرات، 12).در قرآن کریم این واژه تنها یک بار، به صورت «ولاتجسّسوا» آمده است. مراد از تجسّس، تفتیش اسرار و امور مخفی مؤمنان و در جستوجوی عیبها و لغزشهای مردم بودن میباشد. (طبرسی: ص137).
خداوند در این آیه صریحاً میفرماید: لاتَجَسّسوا یعنی هرگز در کار دیگران و در زندگی خصوصی افراد تجسس نکنید. تجسس و تحسس هر دو به معنی جستجوگری است ولی اولی معمولاً در امور نامطلوب میآید، و دومی غالباً در امر خیر. در حقیقت جستجوگری عاملی است برای کشف اسرار و رازها و احیاناً عیوب نهانی مردم، و اسلام هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی افراد فاش شود. به تعبیر دیگر اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند. بدیهی است اگر اجازه داده شود هر کس به جستجوگری دربارهی دیگران برخیزد حیثیت و آبروی مردم بر باد میبرود و جهنمی به وجود میآید که همهی افراد اجتماع در آن معذب خواهند بود. به این ترتیب تجسس موجب افشای عیوب پنهانی و آگاهی بر این امور سبب غیبت میشود که اسلام از معلول و علت هر دو نهی کرده است. (مکارم شیرازی: 187-184).
طبق این آیه، خداوند متعال صریحاً از تجسّس و کنجکاوی در امور مؤمنان و جستوجو و کشف اسرار و عیوب آنها نهی کرده است. نکته مهم در این آیهی شریفه این است که خداوند ابتدا سوء ظن را در مورد مؤمنان دیگر، نهی کرده و سپس تجسّس و در نهایت، غیبت را. ارتباط تنگاتنگی بین این سه گناه وجود دارد که منشأ اصلی و اولیهی آنها همان سوء ظن است. چون وقتی انسان به دیگری سوءظن داشته باشد این سوءظن باعث میشود برای کشف واقعیت و به قطعیت رساندن ظن خود، دست به تجسّس از زندگی او بزند. تجسّس موجب کشف اسرار و عیوب پنهان او میشود. پس از کشف عورات و عیوب او، نوبت به نقل این عیوب به دیگران میرسد و گناه بزرگ غیبت پدید میآید. از آنجا که متعلّق «و لاتجسسوا» در آیه ذکر نشده است، به نظر میرسد میتوان از آن استفاده اطلاق کرد و تجسّس در امور دیگران را به طور مطلق حرام دانست، مگر اینکه با دلیل خاصی استثنا شده باشد یا تخصصاً از موضوع تجسّس خارج باشد. (اترک، 1390: 159-158).
«لاتجسّسوا» به معنای این است که دنبال لغزشهای مؤمنان نروید و از عیوب مسلمین که آنها را پوشانیدهاند بحث نکنید. (حائری تهرانی: ص200).
2. آیهی 19 سوره نور
«إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ»؛ کسانی که دوست دارند در مورد مؤمنان، اشاعه فاحشه شود، برایشان در دنیا و آخرت عذابی دردناک خواهد بود. (نور، 19).اگرچه این آیهی شریفه تصریح به حرمت تجسّس ندارد اما به طورکلی شایع کردن فحشا را، که نتیجهی جاسوسی و تفتیش میباشد تحریم میکند. و اگر قائل به حرمت مقدمه حرام باشیم میتوان گفت از آیهی شریفه هم حرمت جاسوسی در عیوب مسلمین درمیآید. با این استدلال اگر جاسوسی و تجسّس مصداق و مقدمهی اشاعهی فحشا نگردد نمیتوان به واسطهی این آیه حکم به حرمت آن نمود مثلاً در جایی که دولت اسلامی برای مصلحتی بزرگ برای جلوگیری از اشاعهی فحشاء به جاسوسی حال افراد گردد، جاسوسی مذکور مصداق این آیه شریفه نخواهد بود. (علی اکبری و اسفندیاری، 1394).
3. آیه 94 سوره نساء
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً»؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید چون در راه خدا سفر میکنید خوب رسیدگی کنید و به کسی که نزد شما اظهار اسلام میکند مگویید تو مؤمن نیستی تا بدین بهانه متاع زندگی دنیا را بجویید چرا که غنیمتهای فراوان نزد خداست قبلاً خودتان نیز همینگونه بودید و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسیدگی کنید که خدا همواره به آنچه انجام میدهید آگاه است. (نساء، 94).فاضل مقداد در تفسیر این میفرماید: «از آیهی شریفهی فوق أخذ به ظاهر حال بدون فحص و تجسّس از اینکه آیا مطابق واقع میباشد یا خیر استفاده میشود». (کاظمی: ص349).
4. آیهی 189 سوره بقره
«یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ درباره حکمت هلالهای ماه از تو میپرسند. بگو: آنها شاخص گاه شماری برای مردم و موسم حجاند و نیکی آن نیست که از پشت خانهها درآیید بلکه نیکی آن است که کسی تقوا پیشه کند و به خانهها از در ورودی آنها درآیید و از خدا بترسید باشد که رستگار گردید». (بقره، 189).اگرچه در این آیهی شریفه آنگونه که از آیهی اول استفاده میشد صریحاً حکم به حرمت جاسوسی و تجسّس نشده است، اما با قدری تأمل با استناد به آیهی شریفه نیز قدر یقین میتوان اثبات کرد که جاسوسی مذموم و مکروه میباشد، چه آنکه خداوند متعال در این آیهی شریفه یکی از راههایی را که منتهی به اشاعهی فحشاء و برملا شدن عیوب دیگران میگردد تقبیح کرده و داخل در اعمال نیک نمیشمارد و آن راه داخل شدن به خانههای دیگران و از غیر طریق معمول آن میباشد. براین اساس میتوان از مدلول آیهی شریفه به طریق اولی دریافت که تجسّس و جاسوسی عمل مذموم و مشئومی میباشد. (علی اکبری و اسفندیاری، 1394).
شکل1: آیات مربوط به تجسس و جاسوسی در امور شخصی از منظر قرآن کریم
2. سنت
در احادیث و روایات، تجسّس و تفتیش در امور خصوصی و پنهانی و مؤمن، سخت نکوهش شده است.1. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «لغزشهای مؤمنین را جستجو نکنید زیرا کسی که به دنبال لغزشهای برادر مؤمنش باشد خدای تعالی گناهان او را پیگیری میکند و هر کس که خدای تعالی گناهانش را پیگیری کند او را مفتضح و رسوا میسازد، هرچند در داخل خانهاش باشد». (کلینی، 1375، جلد2: ص355).
2. امام صادق (علیه السلام) درباره آیه 12 سورهی حجرات میفرماید: اگر کسی لغزشها و گناهانی را که از مؤمنین با دو چشم خود دیده و یا با دو گوش خود شنیده باشد و برای دیگران بازگو کند او از مصادیق این آیه شریفه است که میفرماید: آنان که نقل و پخش کردن کار بد در میان مؤمنان را دوست دارند، در آخرت برایشان عذابی دردناک وجود دارد. (کلینی، 1375، جلد2، 357).
3. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «شما را از سوء ظن برحذر میدارم. همانا سوء ظن دروغترین کلامهاست. تجسّس و تحسس نکنید». (محمدی ری شهری، 1384، جلد2: 728). این روایت، نه تنها از تجسّس و تفتیش در امور باطنی و پنهانی مردم نهی کرده است بلکه «تحسس» (با حاء) یعنی گوش دادن به سخنان دیگران را در مورد امور ظاهری افراد نیز نهی کرده است.
4. امام علی (علیه السلام) در نامه معروف خود به مالک به عنوان حاکم مصر چنین مینویسد: «کم ارجترین افراد نزد تو باید کسانی باشند که نسبت به کشف و پخش عیوب و اسرار مردم حریصتر و بیباکترند برای اینکه نوعاً مردم دارای عیوبی هستند که حاکم برای پنهان داشتن آنها از همه سزاوارتر است. پس هرگز درصدد کشف کردن آن لغزشهایی که پنهان از (پنهان از حکومت) صورت گرفته بر نیا. چون تو به عنوان حاکم مسلمین فقط مسئول پاکسازی جامعه از آلودگیهای آشکار و ظاهری هستی، دربارهی لغزشهای پنهان مردم خداوند خود داوری خواهد کرد. بنابراین تا آنجا که میتوانی اسرار مردم را پنهان نگه دار تا خداوند نیز اسرار تو را از مردم پنهان نگه دارد». (نهج البلاغه، نامه53).
5. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «من مأمور نشدهام که از قلوب مردم تفتیش کنم یا باطن آنها را بشکافم». (محمدی ری شهری، 1384، جلد2: 728).
6. در حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) گوش دادن به مکالمات شخصی افراد به عنوان مصداقی از تجسس منع شده است: «کسی که به سخن و مکالمات افراد گوش میکند در حالی که آنها کراهت دارند کسی به گفته آنها گوش دهد، روز قیامت در گوش او سرب گداخته ریخته میشود». (نورالثقلین، جلد5: 93).
3. عقل
1. یکی از دلایل عقلی عدم جواز و غیراخلاقی بودن تجسّس این است که هیچ انسانی بر انسان دیگر ولایت و سلطه ندارد و زیر نظر گرفتن امور پنهانی دیگران و تفحص در زندگی آنان و افشای عیوب و اسرارشان، نوعی تصرف و دخالت دربارهی دیگران است. بنابراین، اصل اولی عقلی، عدم جواز تجسّس در امور شخصی دیگران است.2. دلیل عقلی دیگری که تجسّس در امور شخصی انسانها را نفی میکند حفظ احترام، کرامت و شرافت انسانی است. حفظ کرامت انسانی دیگران و عدم تحقیر آنها وظیفه اخلاقی است. از آنجا که هر انسانی ممکن است در خلوت، دست به کارهایی بزند که از انجام آنها نزد مردم ابا دارد، بنابراین، چون تجسّس موجب کشف عیوب و خطاهای پنهانی انسانها میشود؛ آن هم عیوبی که آشکار شدن و اطلاع دیگران از آنها موجب تحقیر و هتک حرمت و کرامت انسانی است، از نظر اخلاقی جایز نیست.
3. دلیل عقلی دیگر، احترام به حریم خصوصی اشخاص است. همانطور که کسی حق ندارد بدون اجازه وارد خانه یا حریم خصوصی دیگر اشخاص شود، تجسّس در اعمال، گفتار و افکار انسانها و کاوش در گذشته و حال آنها نیز نوعی ورود به حریم خصوصی افراد است که ورود به آن نیازمند اجازه گرفتن از آنهاست. (اترک، 1390: 158).
حضرت امام خمینی (رحمه الله)
1. حضرت امام خمینی (رحمه الله) به طور عام، تجسس در امور شخصی را گناه دانسته و افراد مجرم را مستوجب تعزیر شرعی دانستهاند، چنانکه در بند 6 از پیام هشت مادهای میفرمایند: «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند، یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی- اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا برای کشف گناه و جرم هرچند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده و لو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم [و] گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی میباشد». (صحیفه امام، جلد17: ص139).2. همچنین حضرت امام خمینی (رحمه الله) در بند 7 از پیام هشت مادهای موارد استثناء را متذکر گردیده و میفرمایند: «آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد، در غیر مواردی است که در رابطه با توطئهها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانههای امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشههای خرابکاری و افساد فی الأرض اجتماع میکنند و محارب خدا و رسول میباشند، که با آنان در هر نقطه که باشند، و همچنین در جمیع ارگانهای دولتی و دستگاههای قضایی و دانشگاهها و دانشکدهها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل، ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستانها و دادگاهها، چرا که تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست، چنانچه مسامحه و سهلانگاری نیز نباید شود. و در عین حال مأمورین باید خارج از حدود مأموریت که آن هم منحصر است به محدوده سرکوبی آنان حسب ضوابط مقرره و جهات شرعیه، عملی انجام ندهند و مؤکداً تذکر داده میشود که اگر برای کشف خانههای تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند. حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند...». (صحیفه امام، جلد17: 139).
3. حضرت امام خمینی (رحمه الله) در پیامی که برای هسته گزینش در تاریخ 15 /10 /1361 صادر فرمودند، در بند پنجم آن چنین آمده است: «تجسس در احوال اشخاص در غیر مفسدان و گروههای خرابکار مطلقاً ممنوع است و تجسس کننده معصیت کار است. البته تجسس دربارهی مفسدان هم منحصر به افساد آنان میباشد و مشروط به اذن قاضی است که امام (رحمه الله) در پایان بند 7 از پیام هشت مادهای آن را متذکر شدهاند. (شمس اللهی، 1391: 85).
4. در زیر به چند استفتاء از امام خمینی (ره) میپردازیم:
سئوال:
تحقیق از مسائل شخصی و خانوادگی افراد چه حکمی دارد؟جواب:
تجسس در امور داخلی اشخاص و خانوادههای مسلمان جایز نیست مگمر در مواردی که کشف توطئه یا جنایت مهمی متوقف بر آن باشد.سئوال:
در حین انجام مأموریت از روابط مشکوک افراد (مثلاً مردی با زنی) مطلع میشویم آیا جایز است مسئله را پیگیری کنیم؟جواب:
در روابط شخصی دخالت و تحقیق جایز نیست.سئوال:
گاهی گزارشهایی مبنی بر نفوذی بودن فردی در نیروی انتظامی یا یکی از ارگانها میرسد و در بررسی به مسائل شخصی و خانوادگی برخورد میکنیم، تکلیف ما در این مورد چیست؟جواب:
تعقیب مسائل شخصی و خانوادگی جایز نیست و افشاء مسائل کشف شده نیز حرام است. (شمس اللهی، 1391: 86-85).5. حضرت امام خمینی (رحمه الله): تجسس در زندگی خصوصی افراد را ظلم میداند و میفرماید: «ما نباید ظلم کنیم، یعنی تفتیش کنیم که در داخل خانههای مردم چه میگذرد. نباید داخل خانههای مردم ریخت، مردم باید در خانههایشان مطمئن باشند. بنابراین تا آنجا که بوی توطئه و خیانت نمیآید مردم آزادند از هر قشری که باشند، نظامی یا غیر آن». (همان، ص86).
5. مقام معظم رهبری (مدظله)
1. مقام معظم رهبری (مدظله) میفرماید: «اسلام در مورد تشخیص گناه میگوید تجسّس نکنید، دنبال نکنید، در پی گناه این و آن نگردید، بیخودی افراد را متّهم و گناهکار نکنید... (بیانات معظم له در خطبههای نماز جمعه تهران، 1379/1/26).2. «در همین زمینه، نکتهی دیگری به ذهن من میآید و آن این است که در باب تحقیق قضایی و کشف جرم، چیزهایی وجود دارد که شرعاً ممنوع میباشد. بعضی از این تجسسها و تفحصهای زیادی و رفتن در بطون بعضی از مسائل، واقعاً ممنوع است. واقعاً نباید مجرمتراشی کرد. نباید به زور بگردیم یکی را پیدا کنیم و با اعتراف و اقرار و یا مثلاً با شهادت زورکی، او را مجرم از آب در بیاوریم و احکام الهی را بر او جاری بکنیم. اصلاً بنای کار بر این نیست؛ بلکه شرعاً ممنوع است...). (بیانات معظم له در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه، 1368/6/20).
3. در زیر به چند استفتاء از مقام معظم رهبری (مدظله) میپردازیم:
سئوال:
آیا جایز است دانشجویان یکی از مراکز آموزشی گزارشی از منکراتی را که مشاهده میکنند به مسئولین فرهنگی ارائه دهند تا از ارتکاب آنها جلوگیری شود؟جواب:
اگر گزارشها راجع به امور علنی باشد و عنوان تجسس و غیبت بر آنها صدق نکند اشکال ندارد و در صورتی که جزء مقدمات نهی از منکر باشد واجب است.سئوال:
آیا تجسس در امور شخصی و غیرشخصی مؤمنان به دلیل امر به معروف و نهی از منکر در صورتی که از آنان ارتکاب حرام یا ترک معروف مشاهده شود جایز است؟ اشخاصی که برای کشف تخلفات مردم تجسس میکنند با این که مکلف به این کار نیستند، چه حکمی دارد؟جواب:
مبادرت به بررسی و تحقیق قانونی نسبت به کار اداری کارمندان و غیر آنان توسط مأموران رسمی تفحص و تحقیق در چارچوب ضوابط و مقررات قانون اشکال ندارد اما تجسس در کار دیگران و یا تحقیق در اعمال و رفتار کارمندان برای کشف اسرار آنان در خارج از حدود و ضوابط قانونی برای آن مأموران هم جایز نیست. (شمس اللهی، 1391: 86).ب) تجسس و جاسوسی در امور اجتماعی و عمومی از دیدگاه فقه
همچنان که گذشت، اصل کلی از نظر اسلام بر عدم جواز تحقیق و تفحص در امور شخصی و مسائل پنهانی افراد جامعه است و حتی برای مأموران امنیتی نیز تفتیش در امور شخصی جایز نیست. با این حال از بررسی مجموع آیات و روایات و مربوط به این موضوع مشخص میشود که قلمرو محدوده این تحریم فقط اسرار شخصی و خانوادگی است که با مصالح عمومی جامعه هیچ گونه ارتباطی ندارد اما مسائل و اموری که به امور اجتماعی، مصالح عمومی، امنیت، استقلال و منافع ملی و حفظ نظام اسلامی ارتباط دارند به ناچار باید در چارچوب مقررات ویژهای مورد بازرسی و مراقبت قرار گیرد و این از نظر عقل سلیم و شرع مقدس امری لازم است و در تمامی حکومتهای دنیا نیز چنین مواردی بر آزادیهای فردی ترجیح داده شده است. دولت اسلامی جهت بقا و اداره هرچه بهتر جامعه و انجام مسئولیتهای خویش هم باید از اوضاع دولتی و ملتهای بیگانه و توطئههای نقشههای آنان مطلع باشد و هم باید تحرکات و برنامههای جاسوسان و دشمنان داخلی را زیر نظر داشته باشد و هم جهت حفظ سلامت خود و جلوگیری از نفوذ عناصر نامطلوب در دستگاههای مهم و اعمال گزینش صحیح، از سوابق و عملکرد افراد مسئول اطلاع دقیق داشته باشد.این بخش از مطالب مربوط به تجسس در امور اجتماعی و عمومی است. مراد از امور اجتماعی، مناسبات فرد با دیگر اعضای جامعه با عنوانی اجتماعی، مانند استاد، دانشجو، کارمند، ارباب رجوع، نانوا، میوه فروش، بقال و سایر مشاغل و عناوین اجتماعی است. امور اجتماعی عبارت است از امور مربوط به مشاغل، اصناف، شرکتها، سازمانها، نهادها، کارکنان و دولت مردان و هر مجموعهای که شأن اجتماعی دارد. هدف از این نوع تجسّس، کسب اطلاع از چگونگی عملکرد اجتماعی افراد، نهادها و سازمانهاست تا طبق آن، راهکارهایی برای اصلاح امور اجتماعی مردم ارائه و از فعالیت مفسدان اجتماعی جلوگیری شود. (اترک، 1390: 155).
برخی از فقها پس از بیان حکم اولی تجسّس که حرمت است، 4 مورد ذیل را از آن استثنا کردهاند:
* زیر نظر گرفتن کارگزاران و کارمندان دولتی و تجسّس اخبار آنان به منظور اطلاع از اینکه آیا آنان مسئولیتهای خود را با امانت و درستکاری انجام میدهند؛
* زیر نظر گرفتن تلاشها و تحرکات نظامی دشمنان؛
* زیر نظر گرفتن تلاشها و تحرکات مخالفان نظام اسلامی، منافقان، احزاب سرّی داخلی مخالف نظام اسلامی؛
* کسب اخبار از اوضاع و احوال مردم و جریانهای جامعه به منظور آگاهی از نیازها و کمبودهای آنان و شکایتهایی که ممکن است داشته باشند. (همان)
به نظر میرسد این چهار قسم را میتوان در دو قسم خلاصه کرد، چرا که مورد اول و چهارم یکی هستند و به امور اجتماعی مربوط میشوند، همچنان که مورد دوم و سوم به تجسّس از دشمنان مربوطند؛ چه داخلی و چه خارجی، و چه بیگانه و چه هموطنی که ایادی بیگانگان شده است. از آنجا که پیشتر گفتیم «تجسس» اصطلاحی است که در مورد کشف امور مخفی و پنهانی به کار میرود، به نظر میرسد تجسّس در امور اجتماعی، جزو اقسام تجسّس نباشد و اصطلاح صحیح در مورد آن، «بازرسی» یا «نظارت» است، چون ماهیت کار کارکنان و نهادهای اجتماعی، امر مخفی نیست و اساساً شأن آنها اجتماعی و در ارتباط با دیگران بوده و مشهود و آشکار است. به عبارت دیگر، ماهیت عمل آنها اجتماعی و غیرشخصی است گرچه ممکن است برخی از کارکنان که در کارشان خیانت میکنند بخواهند این عمل را مخفی کنند، ولی این مخفی کردن امر آشکار و مشهود است، نه اینکه ماهیت عملشان شخصی و پنهانی باشد. بنابراین، به نظر میرسد این قسم، تخصصاً از موضوع تجسّس خارج است. (اترک، 1390: 156). در ادامه به بررسی فقهی این موضوع میپردازیم:
1. قرآن کریم
در قرآن کریم، تجسس در امور اجتماعی به صورت مستقیم ذکر نشده است، اما در قالب موضوعات ذیل، میتوان استناد نمود:1. «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ؛ [یوسف] گفت مرا بر خزانههای این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانا هستم». (یوسف، 55). براساس این آیه، هنگامی که حضرت یوسف (علیه السلام) بر فرعون وارد شد، در جهت اصلاح امور از بحران اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی خطاب به او گفت: مرا سرپرست خزائن زمین قرار بده یا به تعبیر امروزی مرا در پست وزارت اقتصادی و دارایی قرار بده که به درستی من شخص حفظ کننده و عالم و آگاهم. چرا حضرت یوسف (علیه السلام) از میان تمام پستها و مدیریتها انگشت روی خزانهداری گذاشت؟ زیرا میدانست هرگاه بر اجناس و کالاها نظارت داشته باشد و بازرسانی به این کار بگمارد، قسمت عمده نابسامانیهای کشور سامان خواهد یافت. لذا از این آیه و کلام حضرت یوسف (علیه السلام) میتوان استفاده کرد که نظارت و بازرسی در جامعه لازم و ضروری و از مسائل لاینفک حکومتی است.
2. در قرآن کریم میزان تأثیر نظارت بر رفتار افراد را میتوان استنباط کرد. در این آیه شریفه، خداوند خطاب به علمای یهود و نصارا میفرماید: «لَوْ لاَ یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا کَانُوا یَصْنَعُونَ؛ چرا علمای نصارا و یهود ملت خود را از گفتارهای گناهآلود و رشوهخواری بازنمیدارند؟» (مائده، 63). لحن آیه گویای این امر است که اگر علمای نصارا و یهود نهی میکردند، آنان از گفتن حرفهای آلوده و رشوهخواری خودداری ورزیدند. از اینرو، از لحن عتابگونهی قرآن کریم میفهمیم که افراد از نهی کردن اطرافیان به خصوص حاکمان و مسئولان، تأثیر میپذیرند.
3. «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و باید از میان شما گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند و آنان همان رستگارانند». (آل عمران، 104).
4. در فرهنگ قرآن، بهترین جامعه، جامعهای است که امر به معروف و نهی از منکر و به تعبیر جامعه شناختی، نظارت عمومی و اجتماعی در آن صورت گیرد. به همین جهت، مسلمانان را بهترین امت معرفی میکند؛ زیرا دارای خصیصه امر به معروف و نهی از منکر هستند: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ؛ شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شدهاید به کار پسندیده فرمان میدهید و از کار ناپسند بازمیدارید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان آورده بودند قطعاً بر ایشان بهتر بود برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشترشان نافرمانند. (آل عمران، 110).
شکل2: آیات مربوط به تجسس و جاسوسی در امور اجتماعی از منظر قرآن کریم
2. سنت
1. حکم تجسّس در امور اجتماعی یا به عبارت بهتر «بازرسی» و «نظارت»، بنابر دلیل عقلی و برخی روایات، جواز و حتی وجوب است. مبنای حکومت و قدرت حاکمان را چه خدا بدانیم و چه جامعه و قرارداد اجتماعی، شکی نیست که وظیفه حاکم، محافظت از مردم خویش در برابر خطرهایی است که ممکن است جان و مال آنها را تهدید کند و نظم و امنیت اجتماعی را برهم زند. بنابراین، حاکم و دولت باید بر تمام سازمانها و نهادهای اجتماعی نظارت داشته و مراقب باشد که آنها علیه حقوق مردم و امنیت اجتماعی اقدام نکنند. بنابراین، بازرسی و نظارت در کار آنها امری واجب و ضروری است. طبق حدیثی از امام رضا (علیه السلام)، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، هنگامی که لشکری گسیل میداشت، افراد مطمئنی همراه فرمانده میفرستاد تا کارهای او را زیر نظر داشته باشند و به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گزارش دهند. (حر عاملی، جلد11: 44).2. امام علی (علیه السلام) در عهدنامه خود با مالک اشتر بعد از آنکه به او دستور داد که کارگزاران و مأمورین خود را از میان افراد با حیا و با تجربه، و از بین خانوادههای شایسته و پاک و پیشگام در اسلام برگزیند، راجع به ضرورت اعمال تفتیش در کارها و رفتار آنان چنین میفرماید: «سپس بر رفتار و کردار آنان مراقبت کن و مراقبین و گزارشگران مخفی از افراد راستگو، باوفا و متعهد بر آنان بگمار. چون مراقبت و بازرسی سری تو درباره آنان، آنها را وادار میکند و انگیزه میدهد که در منصب خودشان به عنوان یک امانت نگریسته و کارایی بیشتری به خرج دهند، و با مردم به خوبی و مهربانی رفتار کنند».
3. امیر مؤمنان (علیه السلام) در عهدنامه مالک اشتر به وی فرمان داد که کارهای کارگزارانش را پیگیری کند و بازرسانی صادق و وفادار برای نظارت بر آنان بگمارد. (شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، نامه53).
4. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ابتدای ورود به مدینه، واحد اطلاعاتی خود را سازماندهی کرد و در هر قبیله عنصری را که به آن «عریف» میگفتند برای جمعآوری و گزارش اطلاعات و اخبار معین نموده و فرمودند کار اطلاعاتی شایسته و سزاوار است و مردم به ناچار باید در جمع خود عنصر اطلاعاتی داشته باشند. (سنن ابی داود، جلد2: ص119).
5. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) رسماً طی نامهای از امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواست بعد از به دست گرفتن زعامت جامعه، شبکه «عیون» را راهاندازی کند و برای هر قشر از جامعه، نظامیان، کارگزاران، قضات و بازاریان شبکهی خاص تشکیل دهد. (دعائم الاسلام، جلد1: ص359).
6. براساس گزارشهایی که از تجسس در کار عمال حضرت علی (علیه السلام) به ایشان میرسید، بسیاری از عمال مورد عتاب و نکوهش حضرت قرار میگرفتند، برای نمونه میتوان به نامههای حضرت به عثمان بن حنیف؛ مصقلة بن هبیره، زیادبن ابیه، ابوموسی اشعری، منذربن جارود عبدی، محمدبن ابی بکر و شریح بن حارث اشاره کرد. (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، نامههای 3و 34).
3. عقل
در تمامی حکومتها، بخشها و افرادی در جامعه وجود دارند که برخلاف جریان حکومت حرکت کرده و در پارهای از اوقات از طریق اقدامهای غیرقانونی سعی در ترویج افکار خود داشته و بعضاً به صورت عملی نیز نظام را به چالش میکشند. در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران که برگرفته از اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) است، گروهها و جریانهایی در داخل کشور هستند که همگام و همراه با دشمنان حرکت کرده و یا اینکه اساساً از حیث فردی و سازمانی، اقداماتی را انجام میدهند که باعث تضعیف نظام میشود. در این راستا، لازم است متولیان امر در سازمانهای مختلف (به ویژه حراستها) در قالب نظارت و بازرسی بر فرایند اقدامات سازمان متبوعه خویش نظارت نمایند. همچنان که در محیط خانواده، یک پدر با ابزار مختلفی درصدد است تا رفت وآمد، نشست و برخاست و منابع تأمین مالی و نحوه هزینه کرد آن توسط فرزندان خود را با استفاده از روشهای مختلف (اعم از مستقیم یا غیرمستقیم) کنترل نماید، لازم است جامعه نیز در ابعاد و اشکالی وسیعتر، از طریق افراد و دستگاههای اطلاعاتی تحت نظارت قرار گیرد.4. حضرت امام خمینی (رحمه الله)
1. امام خمینی (رحمه الله) تجسس در امور دیگران را در مواردی که مصالح اسلام و مسلمانان اقتضاء کند، از واجبات مهم دانسته است: «ملت ما باید چشمهایش را باز کند و رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرد. شما ننشینید حالا، که برای شما فقط پاسدارها عمل کنند شما همه پاسدار اسلامید، ملت ما همه پاسدار اسلام هستند. همسایه خودشان را، رفت و آمدهای مشکوک را همه تحت نظر بگیرند اگر دید یکم مسئلهای آنجا محتمل است باشد ولو احتمال بدهد باید اطلاع بدهد!». (صحیفهی نور، جلد15: 50).2. حضرت امام (رحمه الله) در اوایل انقلاب نسبت به وجوب حفظ حکومت اسلامی فرمودهاند که: «اسلام را باید همه حفظ بکنیم، واجب بر همهی ما، بر همهی شما است که اگر توطئهای دیدید، اگر رفت و آمد مشکوکی را دیدید خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید، یک بیچارهای به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند، خوب، در قرآن میفرماید که: وَ لاتَجَسَّسُوا. (3) راست است، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هر کسی باید لاتَقتُلُوا انفُسَکُم. (4) این اشکال را به سیدالشهداء بکنید. وقتی که اسلام در خطر است، همه شما موظفید که با جاسوسی حفظ بکنید اسلام را. وقتی که حفظ دماء مسلمین بر همه واجب باشد، اگر- فرض کنید که- حفظ جان یک نفر مسلمانی، حفظ جانش وابسته [به] این است که شما شرب خمر کنید، واجب است بر شما، دروغ بگویید، واجب است بر شما. احکام اسلام برای مصلحت مسلمین است، برای مصلحت اسلام است، اگر ما اسلام را در خطر دیدیم، همهمان باید از بین رویم تا حفظ کنیم. اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه میکنند که بریزند و یک جمعیت بیگناهی را بکشند، بر همه ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائلهای پیدا بشود. حفظ جان مسلمانان بالاتر از سایر چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرفهای احمقانهای است که از همین گروهها القا میشود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است. (صحیفه امام خمینی (رحمه الله)، جلد15: 116).
5. مقام معظم رهبری (مدظله)
1. «به هرحال ذهنتان را نسبت به برخی از پدیدهها حتماً اصلاح کنید. نگویید وزارت اطلاعات غیر از جاسوسی، کار دیگری ندارد. وزارت اطلاعات مگر غیر از جاسوسی، کار دیگری در داخل مردم دارد؟ کارش همین است؛ شما چرا گله میکنید؟! وزارت اطلاعات سراغ شما که نمیآید؛ سراغ دوست که نمیآید؛ میگردد اگر دشمنی وجود دارد، پیدایش میکند. آیا این بد است؟! آیا شما از این بدتان میآید که اسمش را جاسوسی میگذارید؟! جرو عیبهای وزارت اطلاعات این شد که خبر میآورد و خبر میبرد؟! طبیعی است که باید خبر بیاورد و خبر ببرد. اصلاً اگر غیر از این بود، به آن اعتراض و انتقاد میکردیم. ایراد ما این است که در این زمینهها وزارت اطلاعات یک خرده ضعیف عمل میکند؛ بایستی یک خرده قویتر عمل کند. این ایراد از آن طرف وارد است. در جامعه، گروههایی هستند، رؤسای پنهانی هستند، اشخاص بسیار خطرناکی هستند که اینها را باید وزارت اطلاعات بشناسد و به مجازات برساند». (بیانات معظم له در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، 1377/12/4).2. حضرت امام خامنهای (مدظله) در بند 5 از پیام هشت مادهای به سران قوا میفرمایند: «بخشهای مختلف نظارتی در سه قوه از قبیل سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات و وزارت اطلاعات باید با همکاری صمیمانه، نقاط دچار آسیب در گردش مالی و اقتصادی کشور را به درستی شناسایی کنند و محاکم قضائی و نیز مسئولان آسیبزدایی در هر مورد را یاری رسانند». (فرمان هشت مادهای حضرت امام خامنهای (مدظله) به سران قوا، 1380/2/10).
3. «گفته میشود خودی و غیرخودی. حالا خودی و غیرخودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیند. اما جریانات سیاسی، بله؛ جریان خودی داریم، جریان غیرخودی هم داریم. خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی- نه ادعایی- احترام قائل است. غیرخودی کیست؟ غیرخودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن آمریکا میتپد. غیرخودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطهی دوستانه با امریکا بود. غیرخودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطهی دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت میکرد؛ اما برای امریکا اظهار علاقه مینمود! کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد! اینها غریبهاند. اسمشان چیست، هرچه باشد؛ چه کسی هستند، به ما ربطی ندارد که حالا بخواهم در خطبههای نماز جمعه اسم کسی را بیاورم. هر کس اینطور باشد، غریبه است و خدا کند این طوری نداشته باشیم. این به عهدهی دستگاههای مسئول کشور است که حواسشان جمع باشد. دستگاههای امنیتی- وزارت اطلاعات و وزارت کشور- نیروی انتظامی، سپاه، بسیج و بقیه، حواسشان باید جمع باشد. این که بعضی از دلسوزان به برخی از مطبوعات گله دارند، از این ناحیه است، و الا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد. فلسفهی این انقلاب، آزادی است- آزادی بیان و آزادی فکر- اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهتگیری دشمن را بر همهی حرفهای دیگر مقدم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار دهند. کسی که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمیتواند به او اعتماد کند». (بیانات معظم له در خطبههای نماز جمعهی تهران، 1378/5/8).
در خاتمهی این بخش باید اذعان نمود که جاسوسان و خبرگزاران دولت اسلامی، نباید به حریم خصوصی افراد وارد شوند و به بهانه تجسّس در کار و فعالیتهای شغلی و اجتماعی افراد، وارد حریم خصوصی آنان شوند. حریم خصوصی و خانوادگی کارکنان دولت و مسئولان نظام و همه کسانی که در نهادهای اجتماعی کار میکنند، به شأن اجتماعی آنها ربطی ندارد و ورود آنها، تجسّس امور شخصی شمرده شده و حرام است. وقتی به محتوای نامهها و گزارشهایی که به حضرت علی (علیه السلام) در مورد چگونگی کار کارگزارانش میرسیده است، توجه میکنیم همه گزارشها درباره کار آنها و مسئولیت آنهاست نه امور شخصی و خانوادگیشان. (اترک، 1390: 163).
ج) تجسس و جاسوسی در امور دشمنان از دیدگاه فقه
نوع دیگر تجسس، تجسس در مورد دشمنان حکومت و گرد آوردن اطلاعات درباره دشمنان و مخالفان نظام از قبیل منافقان و جاسوسان و گروههای مخفی چه در داخل کشور و چه در خارج از آن است. هیچ شکی در مورد جواز این نوع تجسس نیست چون جنگ مورد خاصی است که اخلاق خاص خود را دارد و بسیاری از اعمال مثل دروغ، فریب، قتل که در شرایط عادی نسبت به افراد دیگر دشمن ما نیستند، غیراخلاقی و حرام میباشد در حالت جنگ و نسبت به دشمن جایز میگردند.گفتنی است که لغت تجسّس به طور مطلق در مورد کشف امور مخفی به کار میرود؛ چه اموری که ذات و ماهیت شخصی، مخفی و پنهانی دارند و چه اموری که ماهیت اجتماعی و عمومی دارند، ولی فاعل آنها درصدد مخفی کردن و پنهان داشتن آن است. عنوان مناسب برای تجسّس در امور دشمن، «کسب اطلاعات و خبر» است. (اترک، 1390: 156). در ادامه به بررسی فقهی این موضوع میپردازیم:
1. قرآن کریم
1. آیه 4 سوره منافقون
«وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَ إِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ؛ هنگامی که آنها را میبینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا میدهی، اما گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند! هر فریادی از هر جا بلند شود بر ضد خود میپندارند، آنها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان برحذر باش! خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف میشوند؟! (منافقون، 4).در این آیه، خداوند نشانههای بیشتری از منافقین ارائه داده و میفرماید: «هنگامی که آنها را میبینی جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو میبرد». ظاهری آراسته و قیافههایی جالب دارند. علاوه بر این چنان شیرین و جذاب سخن میگویند که «اگر سخن بگویند به سخنانشان گوش فرا میدهی»! جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ظاهراً تحت تأثیر جذابیت سخنان آنها قرار گیرد تکلیف دیگران روشن است. این از نظر ظاهر و اما از نظر باطن، «گویی چوبهای خشکی هستند که به دیوار تکیه داده شدهاند». اجسامی بیروح، و صورتهایی بیمعنی و هیکلهایی توخالی دارند نه از خود استقلالی، نه در درون نور و صفایی و نه اراده و تصمیم محکم و ایمانی دارند، درست همچون چوبهایی خشک تکیه زده بر دیوار! سپس میافزاید: آنها چنان توخالی و فاقد توکل بر خدا و اعتماد بر نفس هستند که «هر فریادی از هر جا بلند شود آن را برضد خود میپندارند». ترس و وحشتی عجیب همیشه بر قلب و جان آنها حکمفرماست و یک حالت سوء ظن و بدبینی جانکاه سرتاسر روح آنها را فرا گرفته است. و در پایان آیه به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هشدار میدهد که «اینها دشمنان واقعی تو هستند پس از آنها برحذر باش». سپس میگوید: «خداوند آنها را بکشد، چگونه از حق منحرف میشوند؟» (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد5: 191).
2. آیه 60 سوره انفال
«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ؛ هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هرچه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به طور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!» (انفال، 60).در این آیه، خداوند مؤمنان را به تجهیز نظامی در برابر دشمنان خدا فرمان داده است. فحوای آیه، میتواند شامل تجهیز قوای اطلاعاتی برای مقابله با حملههای دشمن باشد.
3. آیه 94 سوره نساء
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لاَ تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ کَذلِکَ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْکُمْ فَتَبَیَّنُوا إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید چون در راه خدا سفر میکنید [خوب] رسیدگی کنید و به کسی که نزد شما [اظهار] اسلام میکند مگویید تو مؤمن نیستی [تا بدین بهانه] متاع زندگی دنیا را بجویید چرا که غنیمتهای فراوان نزد خداست قبلاً خودتان [نیز] همینگونه بودید و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسیدگی کنید که خدا همواره به آنچه انجام میدهید آگاه است». (نساء:94).در این آیه، تفحص از حال مشرکانی که لشکر اسلام با آنها وارد جنگ میشود واجب شده است، تا مبادا کسی که مستحق قتل نیست، کشته شود. در تفسیر این آیه گفتهاند که در غزوهای که پیامبر اسلام با اهل فدک داشت، همه آنها فرار کردند، جز مرادس بن نهیک که اسلام آورد. در توصیف این غزوه گفتهاند که وقتی لشکر اسلام به فدک حمله کرد گوسفند مرادس به کوه فرار کرد. او به دنبال گوسفند از کوه بالا رفت و در حالی که «لا إله إلاّ الله محمّد رَسُولُ الله» میگفت از کوه پایین آمد، ولی اسامهبن زید او را کشت و گوسفندش را گرفت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از اطلاع از این ماجرا این آیه را تلاوت کرد و از اسامه قسم گرفت که هرگز کسی را که شهادتین میگوید، نکشد. از ظاهر آیه چنین برمیآید که استدلال اسامه در کشتن او این بوده که او از ترس جانش اسلام دروغین آورده است. بنابراین، آیه از طرفی بر این دلالت دارد که تجسّس در ایمان کسی که شهادتین میگوید و تفحص از اینکه آیا او واقعاً به گفتهاش معتقد است یا نه، جایز نیست، بلکه باید اخذ به ظاهر کرد. از طرف دیگر، آیه بر وجوب تفحص و احتیاط در اقداماتی که ضرر زدن به دیگران است، مانند قتل دلالت دارد تا مبادا ضرری به بیگناهی برسد. (قمی، 1404، جلد1: ص148).
4. آیه 20 سوره قصص
«وَ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ؛ و از دورافتادهترین [نقطه] شهر مردی دوان دوان آمد [و] گفت ای موسی سران قوم درباره تو مشورت میکنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام. (قصص، 20).در تفسیر این آیه آمده است: ماجرا به فرعون و اطرافیان او رسید و تکرار این عمل را تهدیدی بر وضع خود گرفتند، جلسه مشورتی تشکیل دادند و حکم قتل موسی صادر شد. در این هنگام یک حادثه غیرمنتظره موسی را از مرگ حتمی رهایی بخشید و آن این که: «مردی از نقطه دور دست شهر (از مرکز فرعونیان و کاخ فرعون) به سرعت خود را به موسی رساند و گفت: ای موسی! این جمعیت برای کشتن تو به مشورت نشستهاند، فوراً از شهر خارج شو که من از خیرخواهان توام». این مرد ظاهراً همان کسی بود که بعداً به عنوان «مؤمن آل فرعون» معروف شد. میگویند: نامش «حزقیل» و از خویشاوندان نزدیک فرعون بود (مکارم شیرازی، برگیده تفسیر نمونه، 387). در واقع خداوند در این آیه، از جاسوسی مؤمن آل فرعون به نفع موسی (علیه السلام) میدهد.
5. آیه 28 سوره نمل
«اذْهَبْ بِکِتَابِی هذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَا ذَا یَرْجِعُونَ؛ این نامه مرا ببر و بر آنها بیفکن، سپس برگرد (و در گوشهای توقف کن بین آنها چه عکسالعملی نشان میدهند». (نمل، 20).این آیه اشعار میدارد که هدهد از جانب سلیمان (علیه السلام) برای جاسوسی از مواضع ملکه سبأ و درباریان مأموریت مییابد و سپس مأمور میشود تا اطلاعات دقیقی از مواضع و واکنش آنان نسبت نامه سلیمان (علیه السلام) به دست آورده و به گوش ایشان برساند.
از آیات قرآنی این معنا به دست میآید که از دیرباز جاسوسی به مفهوم اصطلاحی آن یعنی خبرگیری و خبررسانی نهان از اوضاع شخص یا جامعه به نفع دشمنان، گاه علیه حق و مسلمانان و گاه به نفع حق و مسلمانان در جریان بوده است.
شکل3: آیات مربوط به تجسس و جاسوسی در امور دشمنان از منظر قران کریم
2. سنت
1. در سیره جنگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مصادیق متعددی از تجسّس درباره دشمنان وجود دارد. حضرت علی (علیه السلام) داستانی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان و زبیر و مقداد امر کردند که به مکانی بروند. در آنجا زنی در کجاوه میبینید که نامهای با خود دارد. آن نامه را از او بگیرید. حضرت میفرماید ما راه افتادیم و به آن نقطه رسیدیم و زنی را در کجاوه یافتیم. گفتیم نامهای را که همراه داری بده. گفت: نامهای ندارم. حضرت میفرماید: من گفتم یا نامه را میدهی یا تو را تفتیش میکنم؟ زن نامه را از لابهلای گیسوانش درآورد. نامه را خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آوردیم. نامهای بود از حاطب بن ابی بلتعه به گروهی از مشرکان که در آن اطلاعاتی درباره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آنها داده بود. (محمدی ری شهری، 1384، جلد2: 730). براساس این روایت بایستی اذعان نمود که از افراد مشکوک به جاسوسی برای دشمن، میتوان تفتیش بدنی نمود.2. در سیره حضرت علی (علیه السلام) نیز موارد زیادی از تجسّس درباره دشمن گزارش شده است. بعد از جنگ صفین و جدا شدن خرّیت بن راشد ناجی و یارانش از حضرت علی (علیه السلام) و پراکنده شدن آنان در شهرها، حضرت به کارگزاران خود دستور داد که در هر ناحیه جاسوسانی برای آنان بگمارند و اخبار ایشان را به حضرت گزارش دهند. در پارهای موارد امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کارگزارانش امر کرده است که در مورد اشخاص منافق و مشکوک، شدت عمل داشته باشد از جمله در عهدنامه حذیفه بن یمان، حاکم مداین و در عهدنامه قیس بن سعد انصاری کارگزار مصر. همچنین در برخی موارد، حضرت شخصاً اطلاعاتی دربارهی اشخاص مشکوک و منافق فراهم میآوردند و به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میرساندند. (محمد ری شهری، 1384، جلد2: 734-731).
3. عقل
شناخت دشمن و جریانات غیرهمسو برای هر حکومتی، یک ضرورت انکارناپذیر است. همهی نظامهای سیاسی از جمله نظام سیاسی اسلام از داخل و خارج با تهدیدات و خطرات فراوانی مواجه است که برای قوام و بقای خود نیاز به شناخت و دفع آن تهدیدات دارند این مهم انجام نمیگیرد، مگمر با وجود سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی قوی که اشراف اطلاعاتی کامل داشته باشد و فرصت هرگونه آسیبرسانی را از دشمن بگیرد. اشراف نیز از طریق کسب و جمعآوری اخبار و اطلاعات حاصل میشود، بنابراین بایستی در امور دشمنان و حتی در برخی موارد، در امور داخلی نیز تجسس و جاسوسی نمود. به عنوان مثال: اگر جاسوسی، منزل شخصی خود را محل اختفاء اعمال جاسوسانه خود کرده است و از طریق تلفن یا ایمیل اخبار سری مخابره میکند، دیگر این منزل شخصی و خط تلفن شخصی از عنوان شخصی بودن خارج شده و تبدیل به یک ابزار جاسوسی شده است و توقیف و کنترل ابزار جاسوسی جایز است. بنابراین مأموران اطلاعاتی حق شنود و کنترل منزل و تلفن شخصی او را دارند. امور شخصی از آن جهت محترم است که شخص کارهای مربوط به شخص خود را انجام میدهد. منزل شخصی از آن جهت که محل آسایش شخص، خوردن، خوابیدن، معاشرت با همسر و گفتگوهای خصوصی مربوط به خود و خانواده خود است، محترم است و کسی حق ورود به آن را ندارد. چون اینگونه امور ربطی به کسی دیگر ندارد ولی وقتی منزل شخصی محل توطئه و طرح ریزی برای قتل و غارت دیگران شد، دیگر محل شخصی نیست و به اصطلاح امروزی، تغییر کاربری داده است. بنابراین تجسس از منزل شخصی در اینگونه موارد به حکم عقل جایز است و تجسس در امور شخصی محسوب نمیشود. البته این در جایی است که جاسوس بودن شخص و استفاده از منزل و تلفن شخصی برای جاسوسی ثابت شده است و یا قرائن و شواهدی قوی بر آن وجود دارد.4. مقام معظم رهبری (مدظله)
«همین الان هم آنها [دشمنان] مشغول کارند. در حال حاضر، جاسوسهای امریکا و انگلیس و دیگر رژیمهای استکباری، میان مردم و دستگاههای مختلف و حوزههای علمیه هستند و قصد ضربه زدن به نظام و انقلاب را دارند. این شما هستید که باید با همت بلند خود و با اتکاء به پروردگار دنبالشان باشید و نقشههای آنها را خنثی کنید. صحنهای که شما درگیر آن هستید، صحنهی بسیار عجیبی است. شاید در میان سنگرهایی که جمهوری اسلامی مبارزه میکند- مبارزه به معنای خاص آن و دست به یقه شدن و ضربه زدن و ضربه خوردن- هیچ سنگری با فضیلتتر از سنگر شما نباشد؛ چون همیشه و در همه جا، خطر از ناحیهی نفوذ اطلاعاتی دشمن بیشتر است. در قضیهی جنگ هم اگر ما بیشتر میزدیم و کمتر میخوردیم، به خاطر این بود که کار اطلاعاتی شایسته و ممتازی انجام میدادیم. با چشم بسته که نمیشود به جنگ رفت؛ باید با چشم باز دشمن را دید و محل پرتاب ضربهاش را برآورد کرد، تا متقابلاً پاسخ کوبندهتری به او داد. کار ضداطلاعاتی شما بسیار مهم است؛ حتی از کارهای اطلاعاتی آفندی و کارهای نظامی هم مهمتر و با فضیلتتر است. سنگر عظیمی در اختیار شماست؛ مواظب باشید اخلاصتان را از دست ندهید. اگر توانستید با همین اخلاص و صفا و دلسوزی برای مردم و انقلاب و اسلام کار کنید و احساسات و انگیزهها و نیتهای خود را خالص کنید بدانید پیروزید و هیچ عاملی نمیتواند به شما ضربه بزند؛ اجر الهی هم در جای خودش محفوظ است؛ وَ مَا عِندَ اللهِ خَیرٌ وَ أبقَی» (سخنرانی معظمله در مراسم بیعت معاون وزیر اطلاعات، نمایندهی فرماندهی کل قوا در سازمان حفاظت اطلاعات ارتش به همراه رئیس این سازمان، و جمعی از مدیران کل و کارشناسان وزارت اطلاعات و سازمان حفاظت اطلاعات ارتش، 1368/4/18).نتیجهگیری
از آنجا که سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی، وظیفهی خطیر تأمین امنیت در جامعه را عهدهدار هستند، بنابراین لازم است تا از توطئهها و نیرنگها و مکر و طرحهای شوم افراد، سازمانها و دولتهای مخل امنیت آگاهی یابند و اوضاع و احوال حکومتها و ملتهای بیگانه و قرارها و برنامههایی که بر ضد اسلام و مسلمین دارند را رصد نمایند و به دلیل اینکه این اطلاعات به راحتی در دسترس نمیباشد، لازم است به طرق مختلف به اطلاعات دست یابند. یکی از این طرق اطلاعاتی، تجسس و جاسوسی میباشد. از سویی آرامش مردم و احساس امنیت آنان در زندگی خصوصیشان، مورد توجه و اهتمام شدید شرع مبین اسلام بوده و براساس مبانی فقهی، حفظ حریم مردم و نگهداری اسرار آنان واجب بوده و تفتیش و تجسس از کنه زندگانی درونی و رفتار پنهانی آنان حرام است؛ حفظ حریم خصوصی افراد یک اصل اساسی است و هیچ کسی حق ندارد با جستوجو و کندوکاو در زندگی دیگران، از مسائل با رازهای آنان آگاه شود؛ چرا که تجسس یکی از عوامل اختلافانگیز بوده او باعث گسست اجتماعی است، در حالی که اسلام بارها بر وحدت و انسجام اجتماعی امت اسلام تأکید دارد و به هیچ وجه اجازه نمیدهد که این وحدت و اتحاد میان مؤمنان و امت اسلام آسیب ببیند. البته دقت و تأمل بیشتر در آیات و روایات روشن میسازد که پایگاه و محدوده این تحریم و موضوع آن، اسرار فردی و خانوادگی است که با مصالح جامعه هیچگونه ارتباطی ندارد، اما اموری که به مصالح جامعه و حفظ نظام بستگی دارد، ناگزیر باید مورد مراقبت و تفتیش دقیق قرار گیرند. در واقع باید اذعان نمود که هرچند در زمینه اسرار شخصی و مسائل خانوادگی اصل بر حرمت تجسس است، اما هنگامی که پای مصالح اجتماعی و حفظ امنیت جامعه به میان میآید، از تجسس و تفتیش گزیری نیست، زیرا دولت اسلامی ناگزیر باید از وضع دشمنان خارجی و فعالیتهای آنان و نیز فعالیتهای معارضان داخلی اطلاعات کافی کسب کند و به علاوه، بر فعالیتهای کارگزاران و کارمندان خود نظارت نماید. لذا کارکنان سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی و همه کسانی که مجوزی برای تجسس دارند، باید حدود و ثغور شرعی، قانونی و اخلاقی تجسس و جاسوسی را بدانند و با دقت به کار بگیرند تا در نظام اسلامی کار خلاف شرع و قانون از کسی سر نزند.پیشنهادات
افزایش همکاری علمی جامعهی اطلاعاتی با حوزههای علمیه، به منظور آشنایی دقیق و بیشتر با اصول و مبانی فقه اطلاعاتی؛پیشبینی سازوکار لازم برای تأیید فقهی دستورالعملها و ابلاغیههای مرتبط با امور عملیاتی از قبیل نفوذ، شنود، تعقیب و مراقبت، بازجویی، مصاحبه و... (در سازمانهای حفاظت اطلاعات نیروهای مسلح توسط واحدهای صیانت شرعی و در وزارت اطلاعات توسط واحد فقهی مرتبط)؛
تشکیل کارگاهها، همایشها، سمینارها، هماندیشیها و... به منظور فرهنگسازی در سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و حفاظتی، برای همافزایی علمی در زمینه فقه اطلاعاتی؛
تبیین مبانی فقهی و اسلامی برای کلیه مدیران و کارکنان جامعهی اطلاعاتی از حیث تفکیک قائل شدن و نگاه تخصصی به سه نوع تجسس و جاسوسی (تجسس و جاسوسی در امور شخصی؛ تجسس و جاسوسی در امور اجتماعی؛ تجسس و جاسوسی در امور دشمنان) و تعیین ویژگیهای هر یک از این موارد و کاربردشان در راستای مأموریتهای اطلاعاتی.
پینوشتها:
1- پژوهشگر سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی.
2- پژوهشگر سازمان حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی.
3- در کارهای پنهانی یکدیگر جستجو نکنید. (سوره حجرات، آیه12).
4- خودتان را مکُشید. (سوره نساء، آیه 29).
* قرآن کریم
* نهج البلاغه
* آذرنوش، آذرتاش (1386)، «فرهنگ معاصر»، تهران: نشر نی.
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید (بیتا)، «شرح نهج البلاغه» [منبع الکترونیکی]، مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (علیهم السلام).
* ابنمنظور، محمد ابن مکرم (بیتا)، «لسان العرب»، جلد6، بیروت.
* اترک، حسین (1390)، «ماهیت و حکم اخلاقی تجسّس»، فصلنامه معرفت اخلاقی، شماره 4.
* جمعی از نویسندگان (1393)، «امنیت در قرآن و سنت»، چاپ اول، انتشارات زمزم هدایت.
* حائری تهرانی، میر سیدعلی (1377ش)، «مقتنیات الدرر و مقتنیات الثمر»، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
* حرّ عاملی، محمدابن حسن (1409)، «وسائل الشیعه»، قم: مؤسسه آل البیت.
* حویزی، عبدعلی (1383)، «تفسیر نورالثقلین»، قم: انتشارات دارالتفسیر.
* امام خمینی (رحمه الله) (1361ش)، «صحیفهی نور»، تهران: مرکز مدارک فرهنگی انقلاب.
* امام خمینی (رحمه الله) (1378)، «صحیفه امام خمینی»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران.
* دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای (1390)، «حدیث ولایت»، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
* سبحانی، جعفر (1370)، «مبانی حکومت اسلامی»، قم: انتشارات توحید.
* سجستانی، سلیمان ابن الاشعث (1410)، «سنن أبی داود»، بیروت: دارالفکر.
*شمس اللهی، نصرت الله (1391)، «فقه حفاظتی 1و2»، دو جلدی، دفتر سیاستگذاری و نظارت راهبردی ساحفاهای نیروهای مسلح، چاپ اول، زمستان.
* طباطبایی، محمدحسین (1402)، «تفسیر المیزان»، قم: مؤسسه نشر اسلامی دفتر جامعه مدرسین قم.
* طبرسی، فضل ابن حسن (1415)، «مجمع البیان»، بیروت: مؤسسه الاعلمی.
* علی اکبری بابوکانی، احسان، اسفندیاری، اسماعیل (1394)، «بررسی قلمرو حکم اولیه جاسوسی و تجسّس در اسلام»، انتشار در سایت انجمن علمی دانشجویان الهیات دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
* قمی، علی ابن ابراهیم (1404)، «تفسیر قمی»، مصحح سید طیب جزائری، قم: مؤسسه دارالکتاب.
* کاظمی، جواد ابن سعید (بیتا)، «مسالک الافهام الی آیات الاحکام»، جلد2، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
* کلینی، یعقوب (1375)، «اصول کافی»، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری، چاپ ششم، جلد2، دارالکتب الاسلامی.
* «لغت نامه دهخدا».
* مجلسی، محمدباقر (1403)، «بحارالانوار»، بیروت: داراحیاء التراث العربی.
* محمدی ری شهری، محمد (1384)، «میزان الحکمه»، جلد2، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث.
* مشکینی، میرزاعلی (1416)، «اصطلاحات الأصول و معظم أبحاثها»، قم: انتشارات الهادی.
* مطهری، مرتضی (1380)، «مجموعه آثار شهید مطهری»، جلد 20، انتشارات صدرا.
* مکارم شیرازی، ناصر (1374)، «تفسیر نمونه»، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
* مهدوی کنی، محمدرضا (1376)، «نقطههای آغاز در اخلاق عملی»، چاپ هفتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
* نعمان ابن محمد، تمیمی مغربی (1385ق)، «دعائم الاسلام»، چاپ دوم، قم: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام).
منبع مقاله :
فاضل، طه؛ (1395)، مجموعه مقالات اولین همایش ملی فقه اطلاعاتی جلد اول (فعالیتهای اطلاعاتی از منظر فقه)، تهران: نشر دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}